Raising Hope (2010–2014 )

سال‌های دانشجویی چهارشنبه آدامز را دنبال می‌کند، زمانی که او تلاش می‌کند تا بر توانایی روانی در حال ظهور خود مسلط شود، معمایی که پدر و مادرش را درگیر کرده است را خنثی کرده و حل کند.

 شخصیت اصلی کارتون "باب اسفنجی" است. ماجرای داستان در شهر زیر دریایی بیکینی باتم جریان دارد. او در یک فروشگاه تهیه مواد غذایی همبرگر سرخ کن است و به کار نسبتاً ساده و یکنواخت خود بسیار علاقمند است. شخصیت" باب اسفنجی "با رفتارهای بدور از هرگونه آلایش کودکانه کاملاً مطابقت دارد. در محیط کار و زندگی خود با یک هشت پا " اختاپوس "که دارای شخصیتی خود خواه است و یک ستاره دریایی "پاتریک "که عاری از هرگونه هوش و استعداداست تماس نزدیک دارد…

زندگی سخت است و آقای بین همچنان با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند و جالبترین راه را برای حل این مشکلات انتخاب می کند.

" ری بارون" به ظاهر همه چی دارد. یک زن فوق العاده، یک خانواده زیبا، یک کار بزرگ، یک خانه خوب در لانگ آیلند. تنها یک مشکل وجود دارد ، پدر و مادر گزنده او (که در سراسر خیابان زندگی می کنند) و حسادت برادر او که همیشه در راه است.

گروهی از بیگانگان به زمین فرستاده میشوند که در لباس یک خانواده زمینی ، زندگی بر روی زمین را تجربه کنند و به سیاره خود گزارش دهند...

کوری متیوزباید با مشکلات، دوستان و خانواده و مدرسه‌ اش رو برو شود.

ماجراهای بی‌نظیر یک سگ ترسو که باید بر ترس‌های خود غلبه کند تا قهرمانانه از صاحبان کشاورز ناآگاه خود در برابر انواع خطرات، رویدادهای ماوراء الطبیعه و تهدیدهایی که در اطراف سرزمینشان ظاهر می‌شوند دفاع کند.

 داستان این مجموعه دربارۀ یک پسر نابغه به نام «دکستر» است. او یک آزمایشگاه مخفی دارد که در آن مجموعه‌ای بی پایان، از اختراعاتش را پُر کرده است.دکستر پسر کوچولوی نابغه‌ای است که اغلب در آزمایشگاه خود مشغول به کار است. آزمایشگاه دکستر در مکان مخفی‌ای در زیرزمین واقع شده که از پشت کتابخانۀ اتاق خواب دکستر به آن راهی وجود دارد که یا از طریق گفتن اسم رمز و یا از طریق جابجا کردن یکی از کتاب‌های داخل قفسه که در واقع قفل آن است درب آن باز می‌شود. اما کمتر کسی از وجود آن مطلع است. یکی از افرادی که از این راز خبر دارد «دی‌دی»، خواهر بزرگتر دکستر است. آنها به طور مداوم باهم درگیر هستند. اغلب دی‌دی باعث آزار و اذیت دکستر می‌شود...

حیوان خانگی زرد رنگ پیکاچو و دوستان انسانی اش دنیایی از موجودات قدرتمند را کشف می کنند.

دو نوجوان که یکی از آنها بی دست و پا است و مدام دچار درد سر می شود و دیگری یک نوازنده محبوب است.